ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

راه های رسیدن به آسانترین راه ها...

 راه های رسیدن به آسانترین راه ها...

فکر می کنید برای رسیدن به آسانترین راهها مثل آسان ترین راه آشنایی، آسان ترین راه ابراز عشق، آسان ترین راه رسیدن به هدف، آسان ترین راه پول در آوردن و ... چیکار باید کرد و آیا ببینید که به همین راحتی می توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید.

آسان ترین راه آشنایی ، یک سلام است ، ولی گرم و صمیمی .

آسان ترین راه قدردانی ، یک تشکر ساده است ، ولی خالص و صمیمانه .
آسان ترین راه عذر خواهی ، عدم تکرار اشتباه قبلی است .
آسان ترین راه ابراز عشق ، به زبان آوردن آن است .
آسان ترین راه رسیدن به هدف ، خط مستقیم است .
آسان ترین راه پول در آوردن ، آن است که همواره در کارت رعایت انصاف را بکنی .
آسان ترین راه احترام ، اجتناب از گزافه گویی و گنده گویی است .
آسان ترین راه جلب محبت ، آن است که تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی
آسان ترین راه مبارزه با مشکلات ، روبرو شدن با آنهاست نه فرار .
آسان ترین راه رسیدن به آرامش ، آن است که سالم و بی غل و غش زندگی کنی .
آسان ترین دوستی ، همیشه بهترین دوستی نیست . این را به خاطر بسپار .
آسان ترین بحث ، بحث در باره چیزهای خوب و امیدوار کننده است .
آسان ترین برد ، آن است که خود را از پیش بازنده ندانی .
آسان ترین راه خوب زیستن ، ساده زیستن است .
آسان ترین راه دوری از گناه ، آن است که همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری .
آسان ترین و در عین حال با ارزش ترین عشق ، بی ریا ترین آن است .
آسان ترین راه بودن ، آن است که حس بودن همیشه در وجودت شعله ور باشد .
آسان ترین راه راحت بودن ، آن است که خودت را همانطور که هستی بپذیری و در همه حال خودت باشی . 

 آواتار نویسنده مطالب

 

و بالاخره    

 

آسان ترین راه خوشبخت زیستن ، آن است که همان طور که برا خودت ارزش قایلی ، برای دیگران نیز ارزش قایل شوی بدون توجه به موقعیت طرف مقابل .

حالا کمی مکث کنید و ببینید که به همین راحتی می توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید.

خلاقیت یک کارگر روستایی ایرانی که میلیاردر شد!



ابتکار یک روستایی در تبدیل روستایش به قطب گردشگری9 سال پیش در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند...

کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.

موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار می تواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز 18 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمده اند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 126 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به 6 میلیون تومان برسد. عباس 35 ساله به 28 کشور دنیا سفر کرد و خانه 80 متری او الان به 120 هزار متر رسیده است!

زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شده اند و تا کنون هم شبکه های تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه 2 و 4 ایران فیلمهای مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کرده اند.

او تعریف می کند که روزهای اول به آژانسهای مسافرتی شیراز و اصفهان سر زدم و گفتم که می توانم از گردشگران شما در روستا پذیرایی کنم. آنها هم گفتند باید مجانی بیایند روستا تا ببینند آیا اوضاع برای پذیرایی مناسب هست. آرام آرام مهمانان من از هفت نفر به چند هزار گردشگر خارجی رسید و به یک حمام خانه ام 12 حمام دیگر اضافه شد تا جایی که می توانم الان تا چند هزار گردشگر را در روستا اسکان بدهم و برای پنج هزار نفر در منطقه بوانات اشتغالزایی کنم.

عباس برزگر قصد دارد تا یک هتل عشایری در ارتفاعات روستا بنا کند. او می گوید: این هتل یکی از گرانترین مراکز اقامتی ایران خواهد شد. این کار را با کمک ایل عشایری انجام می دهم. برزگر معتقد است که در ایران مسئولان فقط شعار می دهند گردشگری صنعت درآمدزایی است. اما من یکی از کسانی بودم که توانستم هم برای خودم و هم اهالی روستای بزم بوانات درآمدزایی کنم. هر روز از یک مغازه خرید می کنم تا همه مغازه داران از این کار سود ببرند.

او فهمیده که اصالت و نوع غذا و چارچوب خانواده روستایی بسیار با ارزش است و می توان از راه معرفی آن به دیگران هم ارزشها را حفظ و هم برای خود و دیگرن درآمدزایی و اشتغال زایی کرد.

برزگر از گردشگران خارجی در روستا با محصولات کشاورزی خود پذیرایی می کند. خانواده و اهالی روستای بوانات همگی در امر کشاورزی موفق هستند و صبحها با عسل طبیعی و گردوی زمینهای خودشان از مسافران پذیرایی می کنند.

برزگر ادعا می کند که در موفقیتش هیچ سازمان و مرکزی دخالت نداشته است." سازمان میراث فرهنگی پروانه گردشگری به من نمی داد و می گفت که باید تحصیلات عالیه داشته باشی. اما زمانی که کارم رونق گرفت پروانه افتخاری گردشگری دادند و در همایش هایشان از من و دخترانم تقدیر کردند."

او می گوید که همه تجربیاتش را در برخورد با گردشگران به دست آورده است." به عنوان یک گردشگر به کشورهای اروپایی سفر کردم تا ببینم یک توریست به چه چیزهایی نیاز دارد و آنها برای گردشگران چه کاری انجام می دهند. این موضوع کمک زیادی به من کرد. من متوجه شدم که بهترین راه پذیرایی از مهمان خارجی رفتار درست با اوست. نباید مصنوعی به آنها خوشامد بگویید. درست است که زبان شما را متوجه نمی شود اما می فهمد که از او برای چه منظوری پذیرایی کرده اید. گردشگر خارجی فقط می خواهد به او توجه شود، همه چیز بهداشتی باشد، دروغ نشنود و احساس نکند که می خواهید جیب او را خالی کنید. این سادگی در رفتار و گفتار باعث شده تا آنها از زندگی روستایی لذت ببرند. ما مسافران را به خانه مان راه می دهیم نه برای چاپلوسی بلکه می دانم آنها می خواهند یک زندگی واقعی روستایی را ببینند و با همان آدمها زندگی کنند. هر کدام از ما که از مسافر خارجی پذیرایی می کنیم مانند یک سفیر ایرانی هستیم که ایران را به کشورهای دیگر معرفی می کنند. بنابراین باید بهترین رفتارها را با گردشگر خارجی داشته باشیم. برزگر در زمینه طبیعت گردی هم فعالیت می کند و با اینکه در 80 کیلومتری پاسارگاد قرار دارد می تواند با استفاده از دو آژانس مسافرتی خود تورهای طبیعت گردی، پرنده نگری، عشایر و بازدید از جاذبه های تاریخی را راه اندازی کند.

عباس برزگر می گوید: وقتی فعالیت من و خانواده ام مورد استقبال دیگران قرار گرفت و بسیاری از کشورها به استفاده از خدمات ما علاقه نشان دادند کارشناسان داخلی و خارجی حوزه گردشگری پیشنهاد کردند که پس از این می توانیم در برگزاری تورها و دعوت از مسافران و گردشگران خارجی با افراد متخصص همکاری کنیم تا بتوانیم موفقتر از گذشته عمل کنیم و علاوه بر آن خودمان مجری تورها باشیم؛ این شد که به فکر را ه اندازی شرکت خدمات مسافرتی بوان گشت افتادم و با همکاری دوستان این شرکت تشکیل شد. البته این را هم بگویم که من از روزی که متوجه شدم بوانات قابلیت جذب گردشگر را دارد، به گونه ی برنامه ریزی کردم که از ورود تور مردم روستایی و شهری و حتی عشایر از مزایای اقتصادی تورها و ورود گردشگران به منطقه بهره مند شوند.

برزگر می گوید: مشکل ما ایرانیان این است که می نشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما می توانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند.

او می گوید: کمتر کسی دنبال کارآفرینی می رود. مطمئن باشید هر روستایی در ایران به تنهایی می تواند از ابیانه بهتر و پر رونق تر باشد.

همه اهالی منطقه بوانات و روستای بزم از دهکده گردشگری عباس درآمد دارند. دیگران هم می توانند بیایند و ببینند که چطور یک پسر ساده روستایی با سواد بسیار کم توانست کارآفرینی کند و از صنعت گردشگری به معنای واقعی درآمد زایی کند.

روستای بزم در 17 کیلومتری شهر بوانات به سمت استان یزد و کرمان آخرین نقطه استان فارس است که به منطقه گردشگری بوانات معروف شده است. فاصله این منطقه از شیراز و یزد دو ساعت و نیم است.

مجموعه گردشگری بوانات سه اتاق قدیمی دارد که هرکدام حدود 700 سال قدمت دارند و 500 دلار هزینه یک شب اقامت در این اتاقها است.

سوئیت های مدرن و سنتی و 6 اتاق عمومی، ویلاهای وسط باغ و گالری عکس و موزه مردم شناسی و کشاورزی گوشه ی از امکانات این مجموعه است. همچنین امامزاده بزم و در کنار آن بارگاه امام زاده شاه میرحمزه (ع)، پل تاریخی سوریان، منطقه گردشگری محمد حنیفه و مسجد جامع سوریان و موزه بوانات از جمله بناهای تاریخی و مناطق گردشگری منطقه بوانات فارس هستند

نوشیدنی معجزه گر




نوشیدنی معجزه گر: ( ترکیب هویج ، چغندر و سیب)

این نوشیدنی در زمانهای قدیم برای مدت های طولانی رایج بوده است
آقای سیتو به این نوشیدنی کاملا ایمان دارد ، او می خواهد که این مطلب به اطلاع تمام کسانی که مبتلا به سرطان هستند برسد
این نوشیدنی میتواند از بدن در مقابل رشد سلول های ناسالم محافظت نماید ، آقای سیتو قبلا مبتلا به سرطان ریه بوده است و یک متخصص طب گیاهی از وی میخواهد تا از این نوشیدنی برای درمان استفاده نماید و وی برای مدت سه ماه بصورت پیوسته از این نوشیدنی استفاده مینماید و اکنون سلامتی خود را بدست آورده و میتواند بسبب  استفاده از این درمان از زندگی خود لذت ببرد و امتحان آن برای شما نیزهیچ ضرری نخواهد داشت
 
این نوشیدنی معجزه گر بسادگی تهیه میگردد
مواد لازم (چغند رقند  ، هویج و سیب از هر کدام یکعدد )
موارد فوق را با پوست قطعه قطعه کرده و سپس با هم در آبمیوه گیری قرار داده و پس ازآ بگیری بلا فاصله  بنوشید .
این نوشیدنی در در مان امراض زیر موثر خواهد :
1-جلوگیری از رشد و تکثیر سلول های سرطانی
2-پیشگیری از بیماریهای کبد ، کلیه ، لوزالمعده و همچنین درمان زخم معده
3-تقویت ششها ، جلوگیری از حمله قلبی و فشار خون بالا
4- تقویت سیستم ایمنی بدن
5- مفید برای بینایی و همچنین رفع خستگی ، خشگی و قرمزی چشم
6- برای رفع خستگی ناشی از فعالیت های فیزیکی و همچنین درد های عضلانی
7- رفع مسمومیت ، کمک به حرکات روده و رفع یبوست که در نتیجه سلامت پوست و بشاش شدن آن را نیز بهمراه خواهد داشت
8- بهبودن مشکل بوی دهان ناشی از سوء هاضمه
9-کاهش دردهای دوران قاعدگی
 
این معجون فاقد هرگونه اثر سوئی بوده ، کاملا مغذی میباشد و براحتی جذب بدن میگردد ضمنا  برای کاهش وزن نیز مفید است
بعد از دو هفته مصرف مستمر شما متوجه اثر آن بر روی سیستم ایمنی بدنتان خواهید شد ضمنا تاکید میگردد تا ثیر مفید آن مشروط به مصرف آن بلافاصله پس ازآبگیری میباشد
 
بهترین زمان مصرف :
آنرا بصورت ناشتا اول صبح و یک ساعت قبل از صبحانه میل نمایید و برای اثر مطلوبتر توصیه میشود دو بار در روز یک بار صبح و یکبار قبل از ساعت 5 یعد از ظهر میل نمایید .
 
هرگز از انجام آن پشیمان نخواهید شد همچنین انجام آن هزینه زیادی نخواهد داشت
 لطفا برای خانواده و دوستان خود ارسال نمایید .

اعجاز کلمه الله

تا آخر بخونید جالبه...
یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند.
این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتگویی در این باره گفت: پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن می‌خوانند و یا کلمه "الله" را می شنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمه جلاله «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی می‌شود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می‌کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می‌دهد.
وی در ادامه افزود: بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق می‌کردم از بیماری‌های مختلف روحی و روانی رنج می‌بردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.
این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف الف که کلمه «الله» با آن شروع می‌شود، از بخش بالایی سینه انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس می‌شود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی می‌دهد. حرف لام که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان می‌شود. تکرار شدن این حرکت که در کلمه «الله» تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف هاء حرکتی به ریه می‌دهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب می‌شود.
به راستی که قرآن کریم در آیه‌ای کریمه می‌فرماید:
«الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب»
این خبر آرامش بخش را برای دوستانی که یاد خدا برایشان آرامش بخش است ارسال کنید.

باید جشن بگیری

باید هر لحظه از زندگی را جشن بگیری که زنده ای ... که هر چند از پا افتاده ای ... اما هنوز اینجایی ... که احساس داری ... که بهار را می بینی و می بویی ... که گریستی ... که خندیدی ... که به یاد می آوری ... که گل سرخ را می بینی ... که موسیقی را می شنوی ... که طعم باران را می چشی ... که عشق می ورزی ... که غروب را می نگری ... که راه می روی ... که ...!!! 

آمار لحظه به لحظه

لینک بسیار جالب و باحال
آمار لحظه به لحظه بر روی لینک زیر کلیک کنید و ببینید -- تعجب نکنیدhttp://www.worldometers.info/fa/

هیچ مانعی را باور نکن

پیرمردی تنها در مینه سوتای آمریکا زندگی می‌کرد. او می‌خواست مزرعه سیب‌زمینی‌اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می‌توانست به او کمک کند، در زندان بود!پیرمرد نامه‌ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم. من نمی‌خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده‌ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می‌شد. من می‌دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می‌زدی ... دوستدار تو پدر - پس از چند روز پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: پدر به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن من آنجا اسلحه پنهان کرده ام.صبح روز بعد 12 نفر از مأموران اف.بی.آی و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را برای یافتن اسلحه ها شخم زدند بدون این‌که اسلحه‌ای پیدا کنند.
پیرمرد بهت‌زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می‌خواهد چه کند؟
پسرش پاسخ داد: پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می‌توانستم برایت انجام بدهم.

خاطرات خواستگاری رفتن دوستان من

۱. رفتیم خواستگاری یک پسر بچه 10 یا 11 ساله را فرستادند برای پذیرایی. خوشم نیامد.

2. رفتیم خواستگاری، با مادرم قرار گذاشته بودم اگر عروس را پسندیدم به لوستر نگاه کنم. عروس را پسندیدم به لوستر نگاه کردم. مادرم خوشحال شد. دیدم لوستر خیلی کثیفه. زود دست و بال زدم که نه، نه پشیمون شدم. از این خانواده خوشم نیامد.

3. مادرم به خانواده دخترهای مختلف زنگ می زد و می گفت خانم فلانی ما رو معرفی کردند و پسرم مهندس برقه، گاهی به هر دلیلی خانواده دختر می گفتند: این هفته گرفتاریم یا دخترمون امتحان داره یا باباش نیست، مسافرته. مادرم اسم دختر رو برای همیشه از لیست خط می زد و می گفت: خانواده ای که الان برای ما ناز کنن وای به حال بعدشون. حداقل می تونن بگن تشریف بیارین کمی بیشتر آشنا شیم.

4. رفتیم خواستگاری، از اول تا آخر صحبت این بود: خونه شما کجاست؟ طبقه چندمین؟ شمالیه یا جنوبیه؟ دختر ما تو خونه بزرگ زندگی کرده، آقا داماد چی دارن؟ درآمدشون چقدره؟ واسه خونه چه تصمیمی دارن؟ اگر خونه جای دور اجاره می کنن برای رفت و آمد وسیله نقلیه که دارن؟ مغازه از خودشونه یا اجاره است؟ شریک مغازه ایشون 50-50 است یا نه؟ عطای دختر را به لقایش بخشیدیم.

5. رفتیم خواستگاری، صحبت ها این بود: دایی ام استرالیاست. عموم نماینده مجلسه. شوهر خاله ام فلان جا پاساژ داره. پدرم باغ هاش رو سرما زد ورشکست شد وگرنه بیا و برویی داشتیم. داداشم داره تافل می گیره بره کانادا. با 2 پای قرضی دیگه فرار کردیم.

6. دوستم دکترای ریاضی داره 30 سالشه، تو خواستگاری مامان عروس میگه: پسر کوچکم 13سالشه به ریاضی خیلی علاقه داره اونم می خواد دکتر بشه. دخترمم اگه شما اجازه بدین تا دکترا ادامه میده. پسر بزرگم می خواست دکترا بگیره، گفت با فوق لیسانس وارد بازار کار شم یا با دکترا هیچ فرقی نداره و دیگه ادامه نداد. احساس کردم می خوان تحقیر کنن. نپسندیدم.

7. رفتیم خواستگاری همه گلدوناشون مصنوعی بود. مادرم گفت: اینها خسیس هستند چون همه گلدوناشون مصنوعیه یا خیلی تنبلن ردشون کرد.

8. رفتیم خواستگاری، خونه آپارتمانی بود. ابتدا وارد حیاط شدیم تا بریم طبقه چهارم. حیاط کمی کثیف بود مادرم گفت: اینا نمی دونستن خواستگار می خواد بیاد خونشون؟ زن هم اینقدر شلخته؟ همین الان می گم اینا رد شدن. که بعد هم از کفش های روفرشی مادر دختر ایراد گرفت و ردشون کرد(گفت دهاتی ان).

9. زن عموی دختر به مادرم گفته بود ما 3شنبه منتظریم که شما تماس بگیرین. مادرم زنگ زد، مادر عروس گفت: شما؟ به جا نمیارم؟ چی شده اسم کوچیک دختر من رو می دونین؟(حالا می دونست قراره ما زنگ بزنیم ها) از کلاس گذاشتنش مامانم خوشش نیامد گفت: مثل اینکه اشتباه زنگ زدیم و خداحافظی کرد. بعد هم زن عموی دختر دوباره تماس گرفت. مادرم گفت از ریاکاری خوشم نمیاد. 

10. رفتیم خواستگاری دختر کلی پنکیک زده بود. با آرایشش مشکلی نداشتم ولی خیلی دهاتی آرایش کرده بود انگار آرد تو صورتش پاشیده بود، همون جا به مادرم گفتم اگر تو هم بپسندی دیگه من نمی خوام.

11. من رو آرایش دختر خیلی حساسم (با آرایش مشکل ندارم، باید با سلیقه باشه) جای دیگه رفتیم خواستگاری دختر رژ لبش خیلی بد رو لباش نشسته بود بهتره بگم ننشسته بود رو لباش، انگار رو لباش رب گوجه فرنگی باقی مونده اینم نپسندیدم.

12. رفتیم خواستگاری دختر خیلی مردانه صحبت می کرد فرار را بر قرار ترجیح دادم.

13. رفتیم خواستگاری مادر دختر خیلی چاق بود. گفتم این هم به مادرش می ره، 2 روز دیگه که خرش از پل گذشت به خودش نمی رسه و چاق میشه. دختر مردود شد.

14. رفتیم خواستگاری خواهر عروس 2 بار طلاق گرفته بود حدس زدم برای اینها طلاق عادیه، موقع صحبت کردن با دختر گفتم: اگر مشکلی تو زندگیمون پیش بیاد که نتونی تحمل کنی، چه کار می کنی؟ گفت: طلاق می گیرم.(توقع داشتم بگه: چه مشکلی؟ صحبت می کنیم تا حل شه. بالاخره مشکل همیشه هست باید گذشت هم داشت.) با 2 پای قرضی فرار کردم. بعد هم شنیدم دختر ازدواج کرد و طلاق گرفت.
---------------------------------------------------
خاطرات خوب:
1. رفتیم خواستگاری، من و مادرم کنار هم بودیم. دختر برای پذیرایی می توانست کمی متمایل شود سمت من، تا من چای بردارم. ولی دور میز چرخید و آمد جلوی خودم پذیرایی کرد خیلی از این نوع برخورد خوشم آمد.

2. رفتیم داخل اتاق صحبت کنیم. دختر صندلی را برای من کشید عقب تا من بنشینم، بعد خودش نشست.

3. رفتیم داخل اتاق، دختر گفت: من آماده ام به سوالات شما پاسخ بدم ابتدا شما شروع کنین. موقع ورود و خروج هم صبر کرد ابتدا من وارد شم یا خارج شم، پسندیدم.

4. اتاق صحبت کردنمون خیلی زیبا تزئین شده بود و پر از گلدونهای طبیعی بود که با سلیقه و صبر و حوصله زیاد پرورش یافته بود. پسندیدم.

5. زمستون بود و اتاق صحبت دختر و پسر کوچک بود و بخاری نزدیک میز بود. دختر گفت: اگر حرارت بخاری اذیتتون می کنه شما این طرف بنشینید و من نزدیک بخاری می شینم. از این حرکتش خوشم آمد.

6. شیرینی و کیک پذیرایی را دختر درست کرده بود و میوه پذیرایی رو هم خیلی هنرمندانه آراسته بودن از دختر خوشم آمد.

7. تمام خونه تابلوهای نقاشی و خط دختر خانم بود با اینکه فوق لیسانس گرفته بود هم به درسش رسیده بود هم به هنرش. خیلی خوشم آمد.

8. دختر گفت: مهمترین مساله زندگی من تربیت صحیح فرزندانم هست و اینکه شوهری که بهش جواب مثبت دادم از من خرسند باشه. ادبیاتش ما رو کشت و قبول کردیم.

9. من ژله و کرم کارامل خیلی دوست دارم. اتفاقاً آخر مراسم با ژله و کرم کارامل دست پخت دختر از ما پذیرایی کردن. پسندیدم!
 

 

خوشحال می شم از این خاطرات داشتید بفرستید.
نویسنده: ایمان سریری
لطفاً کپی برداری همراه با نام وبلاگ باشد:
http://powercontrol.mihanblog.com

قطار به کدام سمت حرکت می کند؟

اگر قطار بسمت راست حرکت می کند – نیمکره چپ مغز شما فعال و توسعه یافته است.  این بخش از ذهن توانایی های زبانی شما را بعهده دارد. این نیمه از مغز گفتار و توانایی خواندن و نوشتن شما را کنترل می کند. همچنین حقایق، نام ها، تاریخ
و نوشته ها را به یاد شما می آورد. سمت چپ مغز مسئول منطق و تجزیه و تحلیل
است. به این معنی که تمام واقعیات را بررسی می کند.  اعداد و سمبل های ریاضی توسط این بخش شناخته می شوند. اطلاعات از طریق نیمکره چپ مغز بترتیب پردازش می شوند.

اگر قطار بسمت چپ حرکت می کند- نیمکره راست مغز شما فعال است.  نیم کره راست متخصص پردازش اطلاعات تصویری و نمادهاست اما نه اطلاعات کلمه ای.  این نیمه از مغز به ما  فرصت خواب دیدن و خیالبافی را می دهد. با کمک نیمکره راست، ما می توانیم داستان های مختلف را با هم ترکیب کنیم.  همچنین این نیمکره مسئول توانایی های موسیقی و هنر های تجسمی است. نیمکره راست به طور همزمان می تواند بسیاری از اطلاعات مختلف را پردازش کند. این بخش می
تواند مشکلات را بعنوان یک کل حل کند و نه با استفاده از تجزیه و تحلیل.

نمودار گویا برای مغز:

 

از پلنگ های زندگی نترسید


روزی پلنگی وحشی به دهکده حمله کرده بود. شیوانا همراه با تعدادی ازجوانان برای شکار

پلنگ به جنگل اطراف دهکده رفتند.

اما پلنگ خودش را نشان نمی داد و دائم از تله شکارچیان می گریخت. سرانجام هوا تاریک شد و یکی از جوانان دهکده با اظهار اینکه پلنگ دارای قدرت جادویی است و مقصود آنها را حدس می زند خودش را ترساند و ترس شدیدی را بر تیم حاکم کرد.

شیوانا با خوشحالی گفت که زمان شکار پلنگ فرا رسیده است و امشب حتما پلنگ خودش را نشان می دهد . ازقضا پلنگ همان شب خودش را به گروه شکارچیان نشان داد و با زخمی کردن جوانی که به شدت می ترسید ، سرانجام با تیر های بقیه از پا افتاد.

یکی از جوانان از شیوانا پرسید:”چه چیزی باعث شد شما رخ نمایی پلنگ را پیش بینی کنید؟ در حالی که شب های قبل چنین چیزی نمی گفتید!؟”

شیوانا گفت:
” ترس جوان و باور او که پلنگ دارای قدرت جادویی است باعث شد پلنگ احساس قدرت کند و خود را شکست ناپذیر حس کند. این ترس ها و باورهای ترس آور و فلج کننده ما هستند که باعث قدرت گرفتن زورگویان و قدرت طلبان می شوند. پلنگ اگر می دانست که در تیم شکارچیان کسانی حضور دارند که از او نمی ترسند هرگز خودش را نشان نمی داد!”

شعار روز جهانی بدون دخانیات 2011

 

اجرای کامل قوانین دخانیات، راهی به سوی سلامت همگانی 
 

 
 
سیگار و تنباکو بعنوان دومین علل مرگ و میر در دنیا شناخته شده است. آمار نشان می دهد نصف افراد معتاد به سیگار که رقمی در حدود 650 میلیون نفر را تشکیل می دهند؛ در اثر کشیدن سیگار جان خود را از دست می دهند. ولی آمار وحشتناک تر حاکی از آن است که سالانه؛ صدها هزار انسان غیر سیگاری در اثر استنشاق دود سیگار مبتلا به مرگ می شوند.  مضرات محیط های آلوده به دود سیگار تا حدی است که سازمان بهداشت جهانی شعار امسال روز جهانی بدون دخانیات را محیط های عاری از دخانیات انتخاب نموده است.  محیط آلوده به دود سیگار در کودکان و افراد بالغ باعث بیماری هایی چون سرطان و دیگر بیماری های  تنفسی بدخیم می شود که در نهایت منجر به مرگ آنان می شود.

در کشور عزیزمان ایران نیز همگام با دیگر کشورهای جهان روز جهانی بدون دخانیات برگزار می گردد. در این روز موضوعاتی مانند حمایت های سیاسی و اجتماعی و قانون جامع کنترل دخانیات، محیط های آموزشی عاری از دخانیات، خانه و خانواده عاری از دخانیات، اماکن عمومی عاری از دخانیات، سازمانهای مردم نهاد، روز جهانی محیط های عاری از دخانیات و محیط های ورزشی عاری از دخانیات با اجرای قانون جامع کنترل و مبارزه با دخانیات بررسی خواهد شد.
 
روز جهانی بدون دخانیات گرامی باد.
امید است با یاری پروردگار و اراده ای قدرتمند،این افیون جان سوز از زندگانی آدمیان بخت بر بندد.

 

ادامه مطلب ...

مذمت متهم ساختن مؤمنان و گمان بد بردن

و به سندهاى معتبر از حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏الله علیه منقول است که: کارهاى برادر مؤمن خود را بر محمل نیک حمل کن تا وقتى که دیگر محملى نیابى. و گمان بد مبر به کلمه ‏اى که از برادر مؤمنت صادر شود تا محمل خیرى از برایش یابى.

و در حدیث دیگر فرمود که: از براى کارهاى برادر خود عذرى طلب کن. پس اگر عذرى نیابى باز طلب کن، شاید بیابى.

و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر صلوات‏الله علیه منقول است که: تعجیل مکنید در حکم کردن به بدى شیعیان ما، که اگر یک قدم ایشان مى‏لغزد قدم دیگر ایشان ثابت مى‏ماند.

و از حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏الله علیه منقول است که: خوشا حال کسى که مشغول سازد او را عیبهاى خودش از عیبهاى مردم.

و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق صلوات‏الله علیهما منقول است که: نزدیکترین احوال آدمى به کفر آن است که با کسى برادرى کند در دین، و عیبها و لغزشها و گناهان او را حفظ کند که یک روزى او را بر آنها ملامت کند.

و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله منقول است که فرمود که: اى گروهى که به زبان مسلمان شده‏ اید و ایمان به دل شما نرسیده است! مذمت مکنید مسلمانان را، وجستجو در  عیبهاى ایشان مکنید؛ که هر که جستجو درعیبهاى مخفى مسلمانان بکند خدا عیبهاى او را جستجو کند، و هر که خدا عیبهاى او را جستجو کند او را رسوا کند اگر چه در میان خانه‏اش باشد.

و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله منقول است که: هر که گناه مؤمنى را فاش کند چنان باشد که خود آن گناه را کرده باشد. و هر که مؤمنى را بر گناهى سرزنش کند نمیرد تا مرتکب آن بشود.

و در حدیث دیگر منقول است که: حضرت صادق علیه‏السلام فرمود که: هر که مؤمنى را ملامت و سرزنش کند خدا او را در دنیا و آخرت سرزنش و ملامت کند. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله منقول است که: همین بس است عیب را براى آدمى که نظر کند به عیبى چند از مردم که در خودش هست و از آنها غافل است، و ملامت کند مردم را بر امرى چند که خود ترک آنها نمى‏تواند کرد، و آزار کند کسى را که با او همنشینى مى‏کند.

و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه‏السلام منقول است که: اگر شخصى بر دست راست تو باشد، و بر امرى و رأیى باشد، و به دست چپ تو بیاید، در حق او بغیر سخن خیر مگو و از او بیزارى مجو تا همان سخن را بار دیگر از او نشنوى. به درستى که دلها در میان دو انگشت از انگشتان قدرت خداست؛ به هر نحو که مى‏خواهد مى‏گرداند؛ یک ساعت چنین و یک ساعت چنین. و بسیار است که بنده توفیق خیر مى‏یابد.

و از حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله منقول است که: هر که نفس خود را دشمن دارد نه مردم را، خدا او را از ترس عظیم قیامت ایمن گرداند. بدان همچنان که گمان بد به مردم بردن بد است، خود را هم در مواضع تهمت داشتن و در معرض گمانهاى بد مردم درآوردن بد است. چنانچه به سند معتبر منقول است که حضرت صادق علیه‏السلام فرمود که: پدرم مى‏فرمود که: اى فرزند هر که با مصاحب بد مصاحبت مى‏کند سالم نمى‏ماند؛ و هر که در جاى بد داخل مى‏شود متهم مى‏گردد؛ و هر که زبان خود را مالک نیست پشیمانى مى‏کشد. و حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏الله علیه در هنگام وفات وصیت فرمود که: اى فرزند زینهار که بپرهیز از محلهاى تهمت، و از مجالسى که گمان بد به اهلش مى‏برند. به درستى که همنشین بد فریب مى‏دهد کسى را که با او مى‏نشیند. و به سند معتبر از حضرت رسول صلى‏الله علیه و آله منقول است که: سزاوارترین مردم به تهمت کسى است که با اهل تهمت همنشینى مى‏کند.

و از حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏الله علیه منقول است که: هر که خود را در محل تهمت بدارد ملامت نکند کسى را که گمان بد به او مى‏برد. و بر این مضمون احادیث بسیار است.

منبع: عین‏الحیات  "ملا محمد باقر مجلسی"

از حضرت امیرالمؤمنین صلوات‏ الله علیه پرسیدند که: میان حق و باطل چه قدر فاصله است؟ حضرت فرمود که: چهار انگشت. بعد از آن چهار انگشت را گذاشت بر میان چشم و گوش، و بعد از آن فرمود که: هر چه را به چشم خود مى‏بینى حق است، و آنچه را به گوش خود مى‏شنوى اکثرش باطل است.  

و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که متهم دارد برادر مؤمن خود را، ایمان در دلش مى‏گدازد چنان که نمک در آب مى‏گدازد.

و در حدیث دیگر فرمود که: هر که متهم سازد برادر دینى خودش را، حرمت ایمانى از میان ایشان زایل مى‏گردد

نظر یک ریاضیدان در باره زن و مرد

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای
(زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر
(پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای
(اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
                 پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت

تولید برق از سیب‌زمینی

دانش و تکنولوژی > تحقیق‌و‌ تولید  - همشهری‌آنلاین:
دانشمندان به روشی دست یافتند که می توان با هزینه پایین از سیب زمینی برق تولید کرد

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی الجزیره محققان به این نتیجه رسیده‌اند که می‌توان از سیب زمینی برای تولید برق هم استفاده کرد.
تولید برق از سیب‌زمینی 

در این روش سیب زمینی آب‌پز شده را در میان دو الکترود از جنس روی و مس قرار می‌دهند. در واقع پختن سیب زمینی در آب به منظور پایین آوردن مقاومت داخلی آن در برابر جریان الکترونها و بازدهی بیشتر است.

بررسی‌ها نشان داده است برق به دست آمده از سیب زمینی آب پز ده برابر بیشتر از سیب زمینی خام است.

یک باتری سیب زمینی می تواند تا بیست ساعت برق تولید کند که با آن می توان دستگاه‌های کم مصرف پزشکی و روشنایی را روشن کرد.

اگر چند عدد از آنها به صورت سری به یکدیگر وصل شود توان آنها بالاتر می‌رود و می‌توان حتی یک رایانه قابل حمل و کوچک را روشن کرد. دانشمندانی که این روش را ابداع کرده‌اند می‌گویند این روش می‌تواند به میلیون‌ها نفر در مناطق فقیر جهان کمک کند تا با هزینه پایینی برق مورد نیاز خود را تامین کنند.

بررسی‌ها نشان داده است تولید روشنایی با این روش شش برابر ارزانتر از چراغ‌های نفتی است و در مقایسه با باتری‌های معمولی پنجاه بار ارزانتر تمام می‌شود. البته برخی منتقدان می‌گویند که برق تولیدی با این روش کم است و تولید مقادیر فراوان آن بسیار هزینه بر است.

گفتنی است این روش برای میوه ها و سبزیهای دیگر هم آزمایش شده و موفقیت آمیز بوده است اما به ارزانی سیب زمینی نبوده است

در همین زمینه: