ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

تلنگر مدرسه‌ای

 
من عاشق تمام پدران خوب و با معرفتم. خدا همه باباهای خوب و خوش‌مرام را حفظ کند، باباهایی که اگر خراشی به پای فرزندانشان بیفتد روحشان خراش برمی‌دارد، اما صدایشان درنمی‌آید.

من عاشق تمام باباهای خوب و بامرامم؛ اما تلنگر امروز پدرانه نیست. تلنگری است برای آنها که نقششان کم از پدر نیست. نقششان کم از مادر نیست و در خانه دوم تمام ما، عاشقانه به ما یاد می‌دهند و به ما می‌گویند: بابا نان داد.

تلنگر امروز از همانجا آغاز می‌شود که بابا نان می‌دهد. تلنگر امروز از پشت میزهای درس و مدرسه آغاز می‌شود. از پشت اتاق‌های باز و بسته آموزش و پرورش که انگار با هر بار باز و بسته شدن و با هر بار نشستن و برخاستن مدیران آن پشت میز، جلسه‌های تصمیم‌گیری اتفاقی نو و نه لزوما پربازده و خوشایند، قرار است برای مدارس ما و دانش‌آموزان ما بیفتد.

من تمام معلمان دلسوز و پدروار مملکتم را نیز دوست دارم. تلنگر امروز تلنگری است که از ابتدای ورود هر کدام از ما به نخستین روزهای درس و مدرسه با ما بوده و هست.

آنجا که نظام آموزش و پرورش ما چه بسا برگرفته از نظام اجتماعی ما سال‌هاست معتقد است: بابا نان داد و این وظیفه را سالیان دراز است که به عنوان درس اول زندگی به بچه‌های این سرزمین یادآوری می‌کند.

ما عاشق تمام پدران خوب و با معرفتیم؛ اما راستش را بخواهید عاشق تمام و کمال نظام آموزش و پرورش نیستیم؛ گرچه با بابا آب داد و با معلمان دلسوزمان خاطره‌ها داریم.

گرچه بابا آب داد در نظام آموزش و پرورش ما قطعا قصد یادآوری مقام و جایگاه رفیع پدران و تلاش و زحمت آنان را دارد، اما آیا نمی‌توان منکر شد که این اولین درس زندگی از الفبای تلاش، کار و کوشش همگانی خالی است؟

آیا بابا نان داد معنایش این نیست که بابا نان می‌دهد و من می‌خورم و دنیا به کام من خواهد بود؟ آیا وقت آن نرسیده که با نگاهی به شرایط امروز جامعه و ضرورت تلاش و کوشش و کار و خلاقیت همگانی از همان ابتدا به بچه‌های کلاس اولی آموخت که همه می‌توانند و باید دنبال نان باشند؟ آیا نباید به دنبال تغییر نگرش‌ها و القای برخی شرایط و ضروریت‌های زندگی نوین از طریق آموزه‌های کلاس و درس بود؟

وقتی در همان ابتدای درس زندگی می‌گوییم بابا نان می‌دهد، بعد‌ها آیا سخت نیست که بگوییم: پسرجان تو نیز باید بتوانی گلیم خودت را شرافتمندانه و با تلاش و پیگیری و کار از آب بیرون بکشی.

آیا وقت و زمان آن نرسیده که ضمن حفظ شأن و جایگاه خانواده و پدر و مادر در آموزه‌های نظام آموزشی، به سراغ برخی جمله‌ها و شعارها باشیم که به فرزندانمان از همان ابتدا روی پای خود بودن و اعتماد به نفس و خلاقیت را بیاموزیم؟

تا کی باید بخوانیم که تنها بابا نان می‌دهد. کاش تلنگر امروز را همه بخوانند و ای‌کاش فرهیختگان و مسوولان نظام آموزش و پرورش و تصمیم‌گیران فرهنگی بیشتر بخوانند و بدانند ـ که حتما می‌دانند ـ جامعه باید برای فردایی بهتر تغییر کند و برخی تغییر‌ها را باید از همان کلاس اول آغاز کرد. آنجا که سالیان است می‌گوییم: بابا نان داد.

صولت فروتن - جام‌جم
  
  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد