ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

چه می سازی؟!

باد می وزد... 

 

                می توانی در مقابلش هم دیوار بسازی   

                                                                    هم آسیاب...  

                                                                                             تصمیم با توست !!

ایده عجیب کسب و کار که صاحبانشان را مییلیونر کردند

کسب و کار و درآمد زایی هموراه یکی از دغدغه های افراد است و راه های زیادی هم برای درآمدزایی وجود دارد.

به گزارش بانکی دات آی آر، ماجرا وقتی جالب می شود که با افرادی آشنا می شویم که درآمد و ثروت هنگفت به دست آورده اند ولی نه از راه های معمول و شناخته شده در بازار کسب وکار

در اینجا با روش هایی آشنا می شوید که باعث میلونر شدن مبتکرانشان شدند:

1.    نوجوانی که با فروش مربای دست پخت مادربزرگش پول های میلیونی به جیب زد

 

 

در حالی که اکثر کارآفرینان موفق با ساختن وبسایت های محبوب به ثروت می رسند، فراسر دوهرتی قلمرو خود را با روشی کاملا سنتی بنا نهاد.

فراسر درست کردن مربا را از 14 سالگی و زیر نظر مادربزرگش یاد گرفت و در 16 سالگی درس و مدرسه را بوسید و کنار گذاشت تا تمام وقت خود را به درست کردن و فروش مربایش با نام سوپرجم اختصاص دهد.

سوپرجم یا همان مربای فراسر سالی 500 هزار شیشه می فروشد و در حال حاضر 10% بازار مربای بریتانیا را در اختیار دارد. ارزش سهام فراسر هم اکنون یک تا دو میلیون دلار است.

 

2.    شرکتی که فروش عینک برای سگ ها آن را به ثروتی هنگفت رساند

 

 

عینک برای سگ خانگی؟ عجیب است نه؟ اما عجیب تر از آن اینست که افرادی از راه ساخت و فروش همین عینک ها صاحب میلیون ها دلار پول و ثروت شوند.

صاحبان این کارخانه که کار خود را با ساخت عینک برای سگ ها آغاز کردند، حالا کسب و کار خود را گسترش داده اند و وسایل دیگری مثل کوله پشتی، تی شرت، کلاه و اسباب بازی هم برای حیوانات می سازند.

 

3.    خانم خانه داری که بالش قابل استفاده در مایکروویو را اختراع کرد

 

 

کیم لوین کیسه های کوچکی به نام ووویت را اختراع کرد، آنهم در مدل های مختلف. او سپس به این کیسه ها حرارتی ملایم، مرطوب و دارای نفوذ داد.

کیم به این نتیجه رسید که اگر مقداری ذرت در این پارچه قرار دهد، دورتا دورش را بدوزد و بعد آن را در مایکروویو بگذارد، می تواند در نهایت بالشی داشته باشد که دارای حرارت مطلوبی است.

او کار خود را با چرخ خیاطی اش شرو ع کرد و خیلی زود صاحب چندین میلیون دلاری شد که انتظارش را می کشیدند.

او ابتدا فکر می کرد که ایده اش فقط می تواند یک هدیه خوب برای فرزندانش یا اهالی محلشان باشد، اما خیلی زود متوجه شد که کارش ارزشمندتر از این حرف هاست!

او حالا یک میلیونر است و حتی یک کتاب هم درباره تلاش های کسب و کاری اش نوشته است.

 

4.    مردی که با فروش پیکسل ها در یک صفحه وب صاحب یک میلیون دلار پول شد

 

 

در سال 2005، الکس تئو، دانشجوی 21 ساله انگلیسی، صفحه اصلی وبی (homepage) را راه اندازی کرد که در آن پیکسل های 1000*1000 گرید را هر یک به قیمت یک دلار می فروخت.

اگرچه این ایده در ظاهر خیلی ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسید، اما این ایده منحصر به فرد پوشش رسانه ای وسیعی پیدا کرد و درآمدش  به تدریج به ماهی یک میلیون و 37 هزار و صد دلار رسید.

وبسایت های زیادی با همین شکل و شمایل ایجاد شدند، اما چون صرفا تقلیدی و بدون نوآوری بودند، موفقیتی به دست نیاوردند.

 

5.    راهبی که با فروش کارتریج پرینتر، 2/5 میلیون دلار ثروت بدست آورد

 

 

پدر برنارد مک کوی، مدیرعامل سایت LaserMonks.com است که کارتریج و دیگر تجهیزات فنی را می فروشد و فروش بسیار خوبی هم دارد.

مشتریان این سایت اشخاص، کلیساها والبته شرکت های بزرگی چون مورگان استنلی و یو اس فورست سرویس هستند.

فروش این شرکت از 2000 دلار درسال 2002 به 2/5 میلیون دلار در سال 2005 رسید.

ایده این سایت زمانی به ذهن پدر مک کوی رسید که جوهر پرینترش تمام شد و تمام فروشگاه ها را برای پیدا کردن کارتریجی با قیمت مناسب زیر و رو کرد ولی تلاشش بی نتیجه ماند.

امروز این سایت بیش از 50 هزار مشتری دارد و روزانه 200 تا 300 سفارش دریافت می کند.

6.    دختری که با پیشنهاد طرح های مای اسپیس صاحب 1/5 میلیون پول شد

 

 

یک دختر نوجوان با ابتکار خود سایتی با نام وات اور لایف (whateverlife) را راه اندازی کرد که هدف آن پیشنهاد طرح هایی برای شبکه اجتماعی مای اسپیس و آموزش های آزاد و رایگان بود.

اعداد و ارقام حالا باور نکردنی هستند. این دختر 17 ساله ترک تحصیلی حالا صاحب بیش از 1 میلیون دلار ثروت است. او ماهی 70 هزار دلار در ماه کاسب است و صاحب وبسایتی است که ماهیانه بیش از 7 میلیون بازدید کننده و 60 میلیون بازدید صفحه دارد.

هشدار بانک ملی ایران نسبت به شیوه جدید کلاهبرداری

بانک ملی ایران نسبت به شیوه جدید کلاهبرداری هشدار داد.  

 بر اساس شنیده ها اخیراً پیامک هایی ناشناس به مشتریان ارسال و در آن اعلام می شود که فرد مورد نظر به علت خوش حسابی برنده جوایز ویژه ای نظیر خودرو  شده که روابط عمومی این بانک ضمن تکذیب موضوع، تاکید کرده است اطلاعیه های بانک ملی ایران از طریق سایت اینترنتی این بانک  و به صورت رسمی از طریق رسانه ها اعلام  می شود.

خوش استقبال وبد بدرقه

جلسات تودیع   کم رنگ شده است

 مدیری ویا همکاری که می رود  باید از اقدامات خوب او یاد کرد باید بعد از رفتن افراد  حداقل جلسه ای گرفت و نباید از این سنت حسنه به هر دلیل حتی اگر اورا  را قبول نداریم، طفره برویم. 

 

نظافتچی

چقدر آسون از کنار بعضی چیزا رد میشم!!! یه داستان با عنوان خانم نظافت چی گذاشتم...

در امتحان پایان ترم دانشکده پرستاری... استاد ما سوال عجیبی مطرح کرده بود. من دانشجوی زرنگی بودم و داشتم به سوالات به راحتی جواب می دادم تا به آخرین سوال رسیدم. 

  • نام کوچک خانم نظافتچی دانشکده چیست؟! 

سوال به نظرم خنده دار می آمد. در طول چهار سال گذشته من چندین بار این خانم را دیده بودم. ولی نام او چه بود؟! من کاغذ را تحویل دادم در حالی که آخرین سوال امتحان بی جواب مانده بود. پیش از پایان آخرین جلسه... یکی از دانشجویان از استاد پرسید: منظور شما از طرح آن سوال عجیب چه بود؟! استاد جواب داد: در این حرفه شما افراد زیادی را خواهید دید. همه آن ها شایسته توجه و مراقبت شما هستند... باید آن ها را بشناسید و به آن ها محبت کنید. حتی اگر این محبت فقط یک لبخند یا یک سلام دادن ساده باشد. 

 

من هرگز آن درس را فراموش نخواهم کرد!!

کجایم

کجا بودم کجا رفتم کجایم من نمی دانم به تاریکی در افتادم ره روشن نمی دانم

زندگی

زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست

امتحان ریشه هاست

ریشه هم هرگز اسیر باد نیست

زندگی چون پیچک است

انتهایش می رسد پیش خدا

زندگی خوردن و خوابیدن نیست

انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست.

زندگی چون گل سرخی است

پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف 

زندگی هیچ وقت مطابق میل ما آدما پیش نمی ره. چون تعهدی در مقابل ما نداره. این ماییم که باید خودمون رو با اون وفق بدیم تا بتوونیم از سعادت هاش سهمی ببریم


لاک

به لاک پشت ها نگاه کنید. آن ها تنها وقتی پیشرفت می کنند که سرشان را از لاک خود بیرون می آورند.

بهشت

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد اما همه انسانها دوست دارند به بهشت بروند،

اما ای انسانها ! برای رفتن به بهشت اول باید مرد..........


سلام خیلی خوش آمدید.نظریادت نره

فرصت

یادت باشد فرصت ها هرگز به در خانه ات نمی آیند... این تویی که باید به در خانه شان بروی