خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر همسرم را می شنوم. این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است.
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است. این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند.
خدا را شکر که مالیات می پردازم. این یعنی شغل و درآمدی دارم.
خدا را شکر که باید ریخت و پاشهای بعد از میهمانی را جمع کنم. این یعنی در میان دوستانم بوده ام.
خدا را شکر که از خستگی از پای می افتم. این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.
خدا را شکر که سر و صدای همسایه را می شنوم. این یعنی می توان بشنوم.
خدا را شکر که این همه شستنی و اطو کردنی دارم. این یعنی من لباسی برای پوشیدن دارم.
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم. این یعنی به یاد می آورم اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی میکند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.