آخرین خبر از همایش وبلاگ نویسان بانک ملی ایران در بابلسر در ۱۳/۰۹/۱۳۹۱
باید بانک ملی ایران تا سال ۱۳۹۲
شاهد تولد۵۰۰۰ وبلاگ خانگی باشد .
جای شما خالی
پروردگارا! به خاطر زمستان و برف زیبایت متشکریم. به خاطر تمام الطافت سپاسگزاریم. به خاطر حقانیتت ممنونیم چون اگر به ما فکر نمیکردی هیچ خزانی وجود نداشت که که پس از آن سبزی میباشد. در برفها به وجدانیت خداوند متعال پی بردم و هزاران هزار بار شاکر تمام الطاف خداوندی شدم.
یکی از بهترین لذتها در برف راه رفتن است. وقتی که برفها در هم فشرده میشوند صدای خشخش میدهند. وقتی این صدا را میشنوی روح از
26آذر ماه روز ملی حمل و نقل و روز قدردانی از خدمات ارزشمند رانندگان محترم و
شاغلین در بخش حمل و نقل کشور گرامی باد
به گزارش راسخون به نقل از شرق، سرهنگ عبدالله قاسمی گفت: طی چند هفته گذشته شاهد رواج شیوه جدیدی از کلاهبرداری در برخی از استانهای کشور بودیم.
این شیادان در ساعات پایانی شب با پرسه زدن در مقابل دستگاههای خودپرداز به افراد مراجعه میکنند و مدعی میشوند باید خیلی سریع پولی را به حساب کسی واریز کنند.
این افراد برای فریب طعمههای خود لباس ساده میپوشند و خود را فردی کمسواد نشان میدهند.
وی افزود: این افراد به بهانه واریز پنج یا 10هزار تومان به دارنده عابربانک پول نقد میدهند اما هنگام واریز پول حواس طعمه را پرت میکنند و 50 یا 100هزار تومان به حساب خودشان میریزند.
رییس اداره اجتماعی پلیس آگاهی با اشاره به اینکه کلاهبرداری از این طریق رو به گسترش است، هشدار داد: برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه به هیچ عنوان کارت عابربانک یا رمز خود را در اختیار افراد ناشناس قرار ندهید و در صورت مشاهده هرگونه رفتار مشکوک موضوع را سریع به پلیس 110 اطلاع دهید.
منبع: راسخون
مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود، ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد. ارتفاع اش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: «ببخشید آقا! ممکن است به من بگویید کجا هستم؟ تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟». مرد روی زمین در جواب گفت: «بله، شما در ارتفاع حدود شش متری، در طول جغرافیایی 8/24 درجه۸۷ و عرض جغرافیایی41/21 درجه۳۷ هستید». مرد بالن سوار دوباره پرسید: «شما باید مهندس باشید!؟» و جواب شنید: «بله از کجا فهمیدید؟!». مرد بالن سوار گفت: «چون اطلاعاتی که شما به من دادید، اگر چه کاملن دقیق بود، اما به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم!». مرد روی زمین در پاسخ پرسید: «شما هم باید یک مدیر باشید!؟» و پاسخ شنید: «بله از کجا فهمیدید؟». مرد روی زمین گفت: «چون شما نمی دانید کجا هستید؟ و به کجا می خواهید بروید؟ قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید؟ تازه انتظار دارید مسوولیت آن را دیگران بپذیرند! اطلاعات دقیق هم که به دردتان نمی خورد!».
برگرفته از سایت باران
اشک از چشم هایم جاری می شود وقتی صدای باران دلتنگی صدایت را در جانم تازه می کند. ما دل
سپرده ایم به حضور تو حتّی اگر تمامی سلام هایمان بی پاسخ بمانند، که نمی مانند. ماهم خدایی
داریم، همان خدایی که وعده ی آمدن تو را به ما داده است
آخرین خبر از همایش وبلاگ نویسان بانک ملی ایران در بابلسر در ۱۳/۰۹/۱۳۹۱
باید بانک ملی ایران تا سال ۱۳۹۲
شاهد تولد۵۰۰۰ وبلاگ خانگی باشد .
جای شما خالی
در اوراق زرین تاریخ بانک ملّی ایران نام جناب آقای حسین زاده عضو محترم هیأت مدیره بانک ملّی ایران به عنوان پدر وبلاگ نویسی بانک ملّی ایران ثبت گردیده است
اندک اندک جمع مستان می رسد باز باران با ترانه ...............
بلاخره پس از ماهها انتظار خبر سومین همایش وبلاگ نویسان رو توی سایت بانک دیدم حسابی خوشحال شدم هرجند که قرار بود هر سال برگزار شه . بهر حال که شد از همایش پارسال ما که خیلی چیزها یادگرفتیم .
حالا که بانک ملی درصدد پشتیبانی از وبلاگ نویسی است همه با هم در پیشبرد این هدف عالی و ممتاز سهیم باشیم .امید است که از این پس همه ی آنهایی که به نوشتن علاقه دارند و چه آنهایی که خوانندگانی مجرب هستند بیشترین بهره را از این محیط گیرند
۱) دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ریاضی سر کلاس خواب اش برد. وقتی کلاس به انتها رسید، ناگهان از خواب پرید و با عجله، دو مسئله ای را که استاد روی تخته نوشته بود یادداشت کرد و با این باور که آن ها، تکلیف منزل هستند، از دانشگاه خارج شد. او تمام آن شب و روز بعدش را به حل این دو مسئله فوق سخت اختصاص داد. با این حال نتوانست هیچ کدام شان را حل کند. او در طول هفته، دست از کوشش برنداشت و به حل آن دو مسئله پرداخت. سرانجام توانست یکی از آن ها را حل کند و به کلاس ببرد! استاد به کلی مبهوت شده بود، زیرا آن دو مسئله را به عنوان دو نمونه از مسایل غیرقابل حل ریاضی برای دانش آموزان نوشته بود.
۲) در یک باشگاه بدنسازی، پس از اضافه کردن پنج کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از او خواسته شد رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. سپس از او خواستند وزنه ای که پنج کیلوگرم از رکورد اش کمتر است را امتحان کند. او به راحتی توانست وزنه را بلند کند و به بالای سر ببرد. این مسئله برای ورزشکار کاملن طبیعی بود، اما برای طراحان آزمایش حیرت آور می نمود چراکه آن ها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول، از عهده وزنه ای که پنج کیلو از رکورد قبلی اش کمتر بود برنیامده بود، اما در حرکت دوم، موفق به بالا کشیدن وزنه ای شده بود که پنج کیلوگرم، رکورد اش را بهبود می بخشید!
نتیجه گیری: انسان ها همان چیزی خواهند بود که می خواهند. هیچ کس بهتر از خودمان نمی تواند توانایی های ما را استحصال کند. ما نمی توانیم بیش از چیزی بشویم که باور داریم هستیم! در عین حال بیش از آن چه باور داریم، می توانیم باشیم