حیف که نمی توانم به درون خود بروم و ببینم چه چیز من کم است.
مدام عذاب می کشم بی آنکه بدانم دردم چیست.
من فکر می کنم ما آدم هایی هستیم غیر از همه ی مردم.
عده مان خیلی زیاد نیست و در هیچ طبقه ای جا نمی گیریم.
سخت است که متعلق به هیچ جا نباشی.
درد... درد... درد...
این درد درونم که نمی دانم منشاش چیست و آرام نمی گیرد اما چنان با من عجین شده که نبودش را هم نمی توانم تاب بیاورم.این درد عذاب آور و دلنشین........
( ماکسیم گورکی)