ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

ب مثل بازنشستگی . نقطه سر خط

هر پایانی آغازی ا ست نقطه سر خط

میسیز انیشتین ایرانی ، یکی از بازماندگان سانحه دره مرگ

امروز مقاله ای خواندم که بعد از مطالعه ی آن خیلی محزون و متاثر شدم. هرچند که قالب این مقاله غرور انگیز و موجب مباهات است ، لیکن از دو موضوع بسیار تاسف خوردم و غمگین شدم. حالا بهتر است این مقاله را بخوانید تا بعد از آن دلایل مربوطه را که بی شک مایه تاسف همه گان است را ابراز کنم.


مریم میرزاخانی، استاد دانشگاه استنفورد آمریکا به عنوان برنده‌ جایزه ستر انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ معرفی شد. به گزارش خبرنگار علمی ایسنا، این جایزه را انجمن ریاضی آمریکا هر دو سال یک بار به زنانی که دستاورد ریاضی مهمی داشته باشند اهدا می‌کند. مریم میرزاخانی - که تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشته - از دانش آموزان نخبه المپیادی کشور بوده است که سال ۷۴ در المپیاد جهانی ریاضی ، علاوه بر دریافت مدال طلا با کسب بالاترین امتیاز به عنوان نفر اول جهان شناخته شد. او برنده دو مدال طلا در المپیاد ریاضی ۱۹۹۴ هنگ کنگ و ۱۹۹۵ کاناداست. این نخبه ریاضی، دانش آموز دبیرستان فرزانگان تهران بود و تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد. او پس از تحصیل تا مقطع کارشناسی در ایرانبا در دست داشتن بورسیه شایستگی دانشگاه هاروارد، که در رده بندی دانشگاه های جهان سالهاست که عنوان بهترین دانشگاه را از آن خود کرده است ، به آمریکا رفت و در سال ۲۰۰۴ با مدرک دکتری ریاضیات از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. شایان ذکر است که وی از بازماندگان سانحه غمبار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۷۶ است که در این حادثه، جامعه ریاضی کشور جمعی از استعدادهای برتر خود را - که از سوی دانشگاه شریف برای شرکت در مسابقه دانشجویی ریاضی عازم جنوب کشور شده بودند - از دست داد. میرزاخانی در سال ۲۰۰۵ زمانی که با کمتر از ۳۰ سال سن داشت در دانشگاه پرینستون آمریکا تدریس می کرد از سوی نشریه علمی به عنوان یکی از ۱۰ مغز برتر آمریکای شمالی معرفی شد. دلیل انتخاب مریم میرزاخانی، فعالیت های وی در زمینه محاسبه حجم‌های فضایی منحنی هندسی بود. جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کلی آمریکا در توصیف او گفته بود: میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی می تواند به سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد. میرزاخانی که در سال ۱۹۹۹ موفق شد راه حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند که ریاضیدانان بسیاری مدتها با صرف وقت در حل آن عاجز بودند، اکنون در تلاش است تا معمای ابعاد گوناگون فرم های غیرطبیعی هندسی را حل کند. این چهره نام آور ریاضی یکی از صدها نخبه ایرانی است که در دنیای علم و دانش ایران کشف شده که در نهایت استعداد خود را در جوامع غربی شکوفا نموده است.

حال اینجا دو نکته برای هر انسان علیمی حائز اهمیت و درد آور است

اول آنکه در دنیای مترقی امروزی تمامی جوامع به دنبال کشف استعدادها و نوابغ خود هستند تا با کشف و سرمایه گذاری بر روی آنها بتوانند مشکلات بشری خود را حل نمایند ، اما متاسفانه ما مصداق بارزی از صادرکننده نوابغ به دست سایرین هستیم .

دوم آنکه مریم میرزاخانی یکی از بازماندگان اتوبوس واژگون شده حامل نوابغ ریاضیات در سانحه اسفند ۱۳۷۶ میباشد، در آن سانحه شش تن از نفرات برتر ریاضیات کشور منجمله رضا صادقی برنده دو مدال طلای المپیاد جهانی، قربانی دره مرگ شدند.

خوب قدری تامل بفرمائید و کمی مسائل را حلاجی کرده تا متوجه شویم که چرا نوابغ میبایست تصمیم به مهاجرت گرفته و ملیت کشور دیگری را بپذیرند. آیا آنها هم با نوابغشان مثل ما برخورد میکنند؟ آیا آنها هم هر ساله دانش آموزانشان در جاده ها دچار سانحه و مرگ میشوند و در کلاسهای درس زنده زنده میسوزند؟ آیا آن دانش آموزانی که در جاده های ایران در اردوهای آموزش و پرورش ناخواسته به سراغ مرگ رفتند یا آنهائی که در کلاسهای درسشان زنده زنده طعمه حریق بی مدیریتی شدند، نمیتوانستند مریم میرزاخانی دیگری باشند؟ آیا اگر میرزاخانی ها در کشور خودمان شرایط را مساعد میدیدند و برخورد شایسته ای با آن نوابغ صورت میگرفت، آنها با افتخار انیشتین های ایرانی باقی نمی ماندند؟ وووووووو؟ 

 

برگرفته از :وبلاک بانک ملی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد